خانه عناوین مطالب تماس با من

طلی و موحی

طلی و موحی

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • [ بدون عنوان ]
  • عید اومده!!!
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • امتحانا هم تموم شد
  • [ بدون عنوان ]
  • از نو
  • عجیبا غریبا!!
  • بابا تحویل بگیرین!!
  • اولین دیدار!
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]

بایگانی

  • فروردین 1384 2
  • اسفند 1383 2
  • بهمن 1383 1
  • دی 1383 3
  • آذر 1383 3
  • آبان 1383 1
  • مهر 1383 1
  • شهریور 1383 2
  • مرداد 1383 5
  • تیر 1383 6
  • خرداد 1383 2
  • اردیبهشت 1383 5
  • فروردین 1383 9
  • اسفند 1382 5

آمار : 95129 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • چرا نیستم! جمعه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1383 18:06
    اولا وقتی روح خونه نباشه میخوام اصلا خونه نباشه. پس اگه انتظار دارین طلی نباشه و محی بیاد و گولوپ گولوپ اینجا مطلب بنویسه خیال خامی کردین! ثانیا گرفتارم! اگه فکر میکنید حتما یکی باید مدرک داشته باشه و سربازی هم رفته باشه و خصوصا زن(البته دختر) گرفته باشه بعد گرفتار بشه نوچ! اینجوریا هم نیست! هم گرفتار کارم هم گرفتار...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1383 10:52
    هر روز بد تر از دیروز. روز به روز شرایط برای ما سخت تر میشه! مثلا ما با همیم. اما هفته ای یک بار هم همدیگرو از نزدیک نمیبینیم. با هم بودنو در یک کابین کافی نت فقط می بینیم که اگه کلاسی تعطیل بشه و یا فرصتی پیش بیاد بریم توش همدیگرو سیر نگاه کنیم. تازه نگاه سنگین پسر و دختری که مسئول کافی نت هستند همیشه دنبال ماست....
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1383 09:12
    یک- دیشب خواب دیدم دارم روزنامه شرق میخونم و وبعد به یک مطلب در مورد وب لاگ های فارسی رسیدم و با ولع شروع به خواندنش کردم. در مقدمه اش به اسم عجیبی برخوردم. جمله بندیهایش دقیقا یادم نیست اما در مقدمه اشاره ای به وب لاگ طلی و موحی داشت و من در خواب کلی خوش به حالم شد. الان مدتیه خوابهای عجیب و غریب زیاد میبینم و این هم...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1383 14:47
    بعد از مدتها اومدم به خونمون جایی که به زحمت و هزار امید بناش کردیم. خونه ای که توش قسم خوردیم به تمام مقدساتمون به قلب های عاشقمون به وسعت نگاهمون تا با هم بمونیم و بسازیم. دلم بدجوری بی تاب اینجاست و وقتی نمیبینمش بی قرارترینم. شاید حرفمو باور نکنید اما دلم واسه تک تکتون و سر زدن به صفحه هاتون برای محبتاتون...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1383 18:24
    خوب به هر حال بلاگ اسکای برای انمین بار بیخبر رفت و باز هم اومد. البته این بار خوشبختانه خیلی کوتاه. اما همین دوری کوتاه و اجباری برای ما که دوستهای تازه ای اینجا پیدا کرده بودیم خیلی سخت و کشنده بود. نمیدونم واقعا گردانندگان بلاگ اسکای با چه اهدافی به راه اندازی چنین سایتی دست زده اند اما آیا این رفتنهای بی دلیل...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1383 21:46
    وضعیت زیاد جالب نیست. همه چیز عجیب و غریب جلو میره! به قول معروف دنیا بر وفق مراد ما نیست. ترس بر ما غلبه کرده. دلتنگی ها‌‌؛ ترس از قبول نشدن طلی تو کنکور ؛ فهمیدن باباش و حالا غم پرینت گرفتن تلفنها بعد از اومدن قبض جدید همه و همه نشون از آشفتگی دارن! دنیا خیلی جای جالبیه! جایی که دو روی سکه رو به آدما نشون میده و فقط...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1383 08:33
    بدشانسی های زنجیره ای باعث شد تا روال مطلوب اینجا دچار تزلزل بشه! اول مریضی طلی که خوب به خیری گذشت و بعد بدون کامپیوتر شدنش که کلی موجب حالگیری شد و فکر کنم تاثیرشو تو این صفحه نو پا حتما خواهید دید. واقعا خوب شروع کردیم اما حالا انگیزه در حد زیر صفره!! اونچه که مشخصه متاسفانه کمرنگ تر شدن حضور طلی در اینجاست که خیلی...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 21:26
    امروز نوبت طلی بود که اینجا بنویسه اما مریضی و درد نذاشت. خونه بدون خانوم خونه معنی نداره. اینو هر وقت که مامان به سفر می رفت میفهمیدم! همه شلخته میشدیم. خونه روح نداشت و همه چیز بهم ریخته میشد. حالا هم دقیقا چنین حسی دارم. اصلا اینجا برام سنگین شده و فقط به خاطر قولی که به طلی دادم که حتما به روز میکنم اینجا هستم. از...
  • فلاش بک ۱ پنج‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1383 19:07
    خیلی دوست دارم اونچه که از اول بین من و طلی گذشت رو یکی یکی با هم مرور کنیم. یکی از اتفاقات و بحثهایی که ما در اوایل ارتباطمون داشتیم این بود که سعی کنیم به خاطر زیاد عاطفی بودن طلی خانوم رابطه عمیق عاطفی نداشته باشیم. هر وقت هم صحبت از این مساله میشد من که جزو خنگولان دو عالم هستم در حالیکه با قیافه حق به جانبی زیر...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1383 23:02
    ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم اگه تورو داشته باشم به هرچی می خوام میرسم امروز من و موحی گلم توی خونم که اینجا باشه باهم بودیم.هیچ چیز برای ما به اندازه باهم بودن با ارزش نیست. وقتی تو چشاش نگاه می کردم عشق و می خوندم.دلم می خواست پر بزنم بهترین حس دنیا اون زمان ماله من بود.اون موقع بود که فهمیدم عشق دو طرفه...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1383 20:20
    اینها اکثرا سئوالهایی است که دوستان تازه از ما میپرسند. راستی طللی و موحی اسم شخصه یا معنیه دیگه ای داره ؟ طلی و موحی اسمه؟ اسم کجاییه؟ نکنه شخصیت کارتونیه؟ طلی و موحی یعنی‌چی ؟؟؟ عرض به حضورتون که نه اسم های طلی و موحی (به قول طلی مون محی!) اسم های محلی و خاصی هستند و نه هنوز تبدیل به شخصیت های کارتونی و افسانه ای...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1383 21:48
    ۱.سلام به همه دوستایی که به کلبه ما سر می زنند و چراغ اینجارو روشن نگه می دارن!شما با حضورتون قلب های عاشق مارو به تپش در می آرید....عیدتون مبارک! ۲.امسال عید برای من موحی سال متفاوتی بود این اولین عید باهم بودنمونه اولین سال که دیگه تنها نیستیم.از هر نظر امسال متفاوت بود حتی تو عیدی گرفتن چون هر دومون کلی از این نظر...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1382 20:20
    خوب کم کم داریم به پایان سال نزدیک میشیم. همیشه وقتی دقیقا به یاد سال گذشته همین موقع می افتیم با خودمون میگیم وای! چقدر زود گذشت! انگار همین دیروز بود. من هم الان چنین حسی دارم. واقعا زمان مثل برق و باد میگذره و ما بدون توجه به گذر زمان روزگار میگذرونیم. اصلا استفاده درست از وقت جزو روحیه ایرانی نیست. بارها سعی کردم...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1382 09:42
    بعضی اوقات دلتنگی هام که زیاد میشه خیلی بهونه گیر میشم و توی این لحظات فقط محی که میتونه تحملم کنه!نمی دونم چرا اما دوریش برام سخته دلم می خواد همیشه باهم و در کنار هم باشیم فکر نمی کنم تو قصه عاشقی این سهم زیادی باشه دیروز صبح بدجور پکر بودم تصمیم گرفتم برای اینکه از این حال و هوا در بیام برم بیرون.اصلا تو حال خودم...
  • چهارشنبه سوری را چگونه گذراندید؟ چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1382 09:20
    یک- خوب حالا بعد از مقدمه سرایی و قوربونت برم و قوربونم بری این صفحه کارشو شروع میکنه.ما در تمام مسائل سیاسی اجتماعی هنری فرهنگی ورزشی اقتصادی(خرد و کلان) صاحب نظریم و تلاش میکنیم تحلیل های خود از حوادث دور و برمان را به شما عرضه کنیم. علاوه بر این مسائل شخصی و اتفاقات جالب خودمان هم برایمان اهمیت ویژه ای دارد و در...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1382 17:22
    می دانم که ایمان داری عشقی مثل عشق ما هرگز به جدایی نخواهد کشید تو از فرو ریختن خیلی می ترسی پس دستت را خواهم گرفت و به بهترین شکلی که می توانم دوستت خواهم داشت و همین توقع را از تو هم خواهم داشت به من قول همیشه نده به من قول خورشید و ماه نده وانمود نکن که مطمئنی هرگز مرا به گریه نخواهی انداخت فقط قول بده سعی خواهی...
  • شروع جدید! شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1382 09:12
    قصه از کجا شروع شد از گل و باغ و جوونه از صدای مهربونه یه سلام عاشقونه دقیقا پارسال همین روز اولین بار منو دیدی. اما من ندیدمت. از اون روز هر وقت منو میدیدی برام پیغام میگذاشتی که دیدمت و منم که مشتاق دیدنت بودم کلافه میشدم. بارها با هم صحبت کردیم. خندیدیم و رفاقت کردیم. خیلی از رفتارهایت را شناختم.. اماهنوز ندیده...
  • 47 یادداشت
  • 1
  • صفحه 2