ترا من چشم در راهم

که میگیرند  در شاخ تلاجن  سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم

ترا من چشم در راهم.

شبا هنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند؛

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام

گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم

ترا من چشم در راهم.

 

نظرات 4 + ارسال نظر
سرمه جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 09:42 ب.ظ

از این مدلها بود که خودش باید بفهمه؟؟

بهنام ( من و ... ) جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:31 ب.ظ http://man-va.persianblog.com

امیدوارم این چشم به راه بودنت زیاد طول نکشه . موفق باشی . راستی از کنکور طلی خانوم چه خبر؟

طلی شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:22 ق.ظ

الهی قربونت برم منفردا میام و باز باهمیم.
محی؟خیلی دوست دارم
بچه ها محی من خیلی ماه
بزنین به تخته

آرتا شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:28 ق.ظ

wow اینجا چه خبره !!! D:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد