به به! میبینم که خلاصه بعضیا اومدن اینجا و نوشتن! نمیتونم خوشحالیمو
از این اتفاق پنهان کنم. ایشالا این حضور دلگرم کننده
تداوم داشته باشه.
در یادداشت قبلی طلی خانوم فرمودن اینجانب در جو بوده و گفته ام ۷ میلیون میدهم و سئوالات دانشگاه را برایش خریداری مینمایم. جا دارد از همین تریبون اعلام کنم اینجانب به هیچ وجه در جو نبوده و نیستم و هنوز هم بر موضع خود پافشاری میکنم!
البته خیال نکنید اینقدر اوضاع اینجانب توپ و ای ول باشد ها نه! اما خیلی خوشبینم که در سال جاری با زدن یک بانک و یا یک کار خارق العاده که یک شبه بشود ره صد ساله را پیمود این هفت میلیون را جور نمایم.
اگر این خواسته ام تحقق یابد از همینجا اعلام مینمایم حتی مهریه ایشان را پیش پیش خواهم پرداخت و خیلی چیزهای دیگر البته! بازهم متذکر شوم به هیچ وجه در جو نمیباشم.
همچنین برای آسیب دیدگان زلزله بم هم یکی یدونه ۲۰۶ خواهم خرید
و به دوستان نزدیکم ماکزیما میدهم. و به آنهایی که در هر یادداشت این صفحه زرت و زورت بیشترین نظر را بدهند کلید طلایی یک الگانس ۲۰۰۴ اهدا مینمایم.
بازهم متذکر شوم اینجانب در جو نمیباشم ....!
پ.ن یکم: بهترین راه حل نه زدن بانک و نه کار خارق العاده ای است. بلکه باز کردن یک حساب قرض الحسنه در بانک صادرات است که تا آخر تیر فرصت داریم در قرعه کشی بزرگ این بانک شرکت نماییم.
پ.ن دوم: به جان عزیزانم نه پدرم و نه پدر طلی ام رئیس بانک صادرات نمیباشد!
پ.ن سوم: البته من که شانس ندارم یک بار در الگانس بانک تجارت سرمایه گذاری کردم نشد!
اِ...من واقعآ اول شدم؟؟؟ محی جون شما از طرف من تو بانک حساب باز کن من که اومدم ایران ایشالا جبران می کنم!!
پس از هم اکنون بیایید با افتتاح حساب در بانک صادرات آینده خود و عزیزان را تضمین کنید!
سلام. از جایزه بانک صادرات به ما در صد هم تعلق می گیره؟!!
به به سلام بر طلی و محی عزیزم....خوبید؟.....بابا مردم....صفحه ی نظرات باز نمیشد که.....یه هفتس میخوام واسه متن طلی نظر بدم نمیشه الان دیگه شانس آوردم......میبینم که حسابی اینجا بخشش استاد شده...بابا منم دریابید.....به طلی سلام برسون....همیشه منتظرتونم....تا بعد.....
چقدر فاصله اینجاست بین آدمها چقدر عاطفه تنهاست بین آدمه...ا
کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد و او هنوز شکوفاست بین آدمه...ا
کسی به خاطر پروانه ها نمی میرد تب غرور چه بالاست بین آدمها...
و از صدای شکستن کسی نمی شکند چقدر سردی و غوغاست بین آدمها...
میان کوچه دلها فقط زمستان است هجوم ممتد سرماست بین آدمها...
ز مهربانی دلها دگر سراغی نیست چقدر قحطی رویاست بین آدمها...
غریب گشتن احساس درد سنگینی است و زندگی چه غم افزاست بین آدمها...
مگر که کلبه دلها چقدر جا دارد چقدر راز و معماست بین آدمها...
چه ماجرای عجیبی است این تپیدن دل و اهل عشق چه رسواست بین آدمها...
چه می شود همه از جنس آسمان باشیم طلوع عشق چه زیباست بین آدمها...
میان تک تک لبخندها غمی سرخ است و غم به وسعت یلداست بین آدمها...
به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو دلت به وسعت دریاست بین آدمها...
دوست خوبم بازم میگم خیلی زیبا نوشتی ...
..آپدیت کردم ...منتظر قدوم سبزت هستم ....یا حق
حالا سوالای دانشگاه آراد رو می فروشن؟؟؟؟