یک- دیشب خواب دیدم دارم روزنامه شرق میخونم و وبعد به یک مطلب در مورد وب لاگ های فارسی رسیدم و با ولع شروع به خواندنش کردم. در مقدمه اش به اسم عجیبی برخوردم. جمله بندیهایش دقیقا یادم نیست اما در مقدمه اشاره ای به وب لاگ طلی و موحی داشت و من در خواب کلی خوش به حالم شد.

الان مدتیه خوابهای عجیب و غریب زیاد میبینم و این هم یکی از همون عجیب و غریبها بود.

دو- به نظر شما برای در اومدن از زندگی یکنواخت چیکار باید کرد؟ نمیخوام از این شعارها بدم که آره وای زندگی یکنواخت شده! من تفریح میخوام یا فلان چی! نه! از این شعار ها نه. وقتی زندگی خودمو میارم رو کاغذ به این نتیجه می رسم. نه خوندن کتابی نه رفتن سینمایی(اینها بعد فرهنگی اش) نه رفتن به دشت و دمن و کوهی چیزی. خیلی هم دوست دارم یه مسافرت برم ترجیحا خارجی!(چه پر ادعا!!) اما نه مجوز از طلی دارم و نه کارت معافیت. قوربون دست تک تکتون راهی در نظر دارید به ما هم پاس بدید مخصوصا از طرف کسانی که مثل من هستند و البته با تجربه تر. آره قوربونش!

سه- اون زمانی که طلی رو میشناختم و دل کمی به تاپ تاپ براش افتاده بود همیشه خیال میکردم اون در مقطع پیش دانشگاهیه و  امسال تابستون هم کنکور میده و خلاص! کلی هم برنامه تنظیم میکردم. اما هیچوقت یادم نمیره  وقتی فهمیدم سومه کلی خورد تو ذوقم! چون برنامه ها همه به هم خورد. البته اینش مهم نبودا! مهم دوری و نبودنشه که خب بعضی اوقات خیلی اذیتم میکنه! اون هم خیلی تر از من اذیت میشه  اما چه کنیم دل که عاشق شد و به تالاپ تالاپ افتاد دیکه سوم و چهارم و پنجمش مهم نیست و باید تحمل کرد. جریان همان جریان آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته است!(امیدوارم بدون غلط املایی نوشته باشم).

پ.ن: این را بیشتر برای راشنو عزیز نوشتم تا جواب سئوالش را بدهم که پرسیده بود کنکور ۸۴ یا ۸۳؟ امیدوارم جوابش را گرفته باشد. کنکور ۸۴. البته ما دوست داشتیم  همین الان کنکور میداشت!

نظرات 16 + ارسال نظر
آرتا سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:59 ق.ظ

ایشاالله کنکورش رو میده و هم خودشو خلاص میکنه و هم تو رو!
ببینم ... پزشکی میخواد دیگه؟!

امیر سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:55 ق.ظ

میخوای یه سر آنتالیا برو! اگه آماده کتک خوردن هستی.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:20 ب.ظ

راشنو سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:41 ب.ظ http://rasno.persianblog.com

آخه! متشکر میباشم که روشنم کردی! اینجوری!میبینی الان چه جوری؟
اتفاقا چن وقت پیش شرق راجع به وبلاگ های فارسی نوشته بود و گفته بود که به پایتخت وبلاگی دنیا بدل گشته است! اما باور کن طلی و محی نداشت!
آری پس طلی نیمه دوم ۶۵ میباشد و به خاطر همین...الان گرفتم چی شد!
در مورد متن پایین من!که گفته بودی یعنی چی چی و اینا!
عرض به حضور مبارک که فقط من میدونم جریان این نوشته چیه و او...
این نوشته من انگار برای خیلی علامت سوال بر انگیز بوده!;)
اااااااااااااااااااااَ! چقدر من حرف زدما!

رها۵۶۱ سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 06:24 ب.ظ http://www.dokme25.persianblog.com

منظورت از دوری چیه؟ راستی رز سفید چطوره؟

سرمه سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:12 ب.ظ

چرا این شکلی شده نظرخواهیتون؟؟!
خیلی تر از من اذیت می شه درسته؟
واسه زندگی یکنواخت راه حل گیر آوردی به ما هم خبرشو بده
ایشالا به زودی اسم وبلاگتونو بزنن تو روزنامه و خوابت تعبیر بشه....حالا خوبه یه چیز بد در موردش بنویسنD:

ندا سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:39 ب.ظ http://www.oshagh.blogsky.com

USA

سرمه سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:13 ب.ظ http://avayeatash.blogsky.com

این نوشتتون باعث شد که من برم از اول نوشته های قشنگتون رو بخونم :X

نیلوفرآبی چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:08 ب.ظ http://niloufareabi.persianblog.com

اول اینکه خیلی خوشحالم که شما هم عاشقی و اهل دل. دوم اینکه دوست جون جدیدم بگرد ببین چه کاری دوست داری چه هنری دوست داری بعد برو دنبالش سعی کن یه همپای خوب هم برا این کار پیدا کنی بعدش میبینی که چقدر خوب همه وقتهای بکاریتو پر میکنه. خوش باشی و سرشار از عشق

علی چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:38 ب.ظ http://hsearcher110.persianblog.com

سلام...ممنون که سر زدی ..به روز شدم... منتظر نظراتت هستم

زی زی چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 07:09 ب.ظ http://batoam.persianblog.com

خب من تازه اومدم اینجا....باید بگم خونه ی نوتون مبارک و از این حرفها....ولی قبلش یه سلام بلند بگم....

محمد چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:49 ب.ظ http://moeeni.persianblog.com

سلام. خوشحالم که خواب توقیف شرق رو نمی بینی!! ... دیگه اینکه فکر نکنم زندگیت یکنواخت باشه این گذر سخت ایام و دلشوره از آینده است که باعث شده تو به دنبال یک مسکن قوی باشی برای قدری آرامش ذهنی. آره قربونش!! ... (دکتر هم بودمو خبر نداشتم!)

بابک چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:14 ب.ظ http://babakahoura.persianblog.com

سلام......به قول شازده کوچولو : " وقتی گلی را دوست داشته باشی که تو کرور کرور ستاره فقط یکی از آن هست ، برای خوشبختی همین کافی ست که نگاهی به آسمان بیندازی ، به آن همه ستاره ، و با خود بگویی : گل من جایی میان آن ستاره هاست...

بهنام پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:20 ب.ظ http://man-va.persianblog.com

انشالاه که موفق باشند. دلتنگی ما رو هم به حظورشون اعلام بکنید. ممنون. راستی محسن جان خودت چطوری خوبی؟

ایمان پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 08:46 ب.ظ http://radi.persianblog.com

سلام محسن جان... راسیاتش من چند باز بعد از عید اومدم وبلاگتون ولی مثل اینکه وبلاگای بلاگ اسکای خراب بود... خلاصه اینکه شرمنده اگه نبودم... حالاشم نمیدونم توی وبلاگم تو نظر دادی یا طلا جان... در هر صورت ممنونم... راجع به متنت هم باید بگم که سیاسی مینویسی!!! همینکه از شرق اسم میبری خیلیه!!! راجع به عشق هم باید بگم که چه میشه کرد آقا... همینه دیگه... مشکلات رندگیه!!!

شهرزاد جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:14 ق.ظ http://seeb1.persianblog.com

سلام دوست عزیز:
ممنون که پیشم اومده بودی اگه راه حلی پیدا کردی که بشه از این یکنواختی دز بیا ییم یادت نره به ما هم بگی دوستتم انشا الله کنکورش رو می ده و به قول خودت دیگه خلاص موفق و شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد