تا حالا فکرشو کردی؟ چه خوب میشه که برگردی!
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
یه دفعه مثل یه آهو توی صحرا رمیدی
بس که چشم تو قشنگ بود گله گرگ ندیدی
دل نبود توی دلم تو رو گرگا نبینن
اونا با دندون تیز به کمینت نشینن
الهی من فدای تو چیکار کنم برای تو؟
اگه تو این بیابونا خاری بره به پای تو؟
یه دفعه مثل پرنده قفس عشقو شکستی
پر زدی تو آسمونها رفتی اون دورا نشستی
دل نبود توی دلم گم نشی تو کوچه باغا
غروبا که تاریکه نریزن سرت کلاغا
نخوره سنگ به بالت پرت نشه فکرو خیالت
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
یه دفعه مثل یه گل رفتی تو دست خزون
سیل بارون و تگرگ میومد از آسمون
بردمت تو گلخونه که نریزه رو سرت
که یه وقت خیس نشه یخ کنه بال و پرت
نشکنی زیر تگرگ نریزه از تو یه برگ
من تموم قصه هام قصه توست
یه دفعه مثل یه شمع داشتی خاموش میشدی
اگه پروانه نبود تو فراموش میشدی
آره پروانه شدم که پرام سوخته شه
تا آتیش دل تو به دلم دوخته شه
که بسوزه پر و بالم که راحت بشه خیالم
دارم از تو مینویسم
تو که غم داره نگات
اگه دوست داشتی بگو
تا بازم بگم برات
اونقده میگم تا خسته شم
با عشق تو شکسته شم
خلاصه اومدم با هزار بدبختی خودمو رسوندم تا بگم من بی معرفتم ؛ما بی معرفتیم شما دیگه چرا؟؟؟
رفتیم تو سال جدید سال ۸۴ و من همین جور به کنکور نزدیک میشم؛می دونم رشته مورد علاقه ام رو قبول نمی شم اما شما واسم دعا کنید
سال نو مبارک
به امید اینکه امسال همه به آرزوهای بزرگ و کوچیکمون برسیم.نیستم اما یادتون همیشه با منه
چو گلها
سرا پا
نشاط و شوری
تولدت مبارک!
دقیق دقیق یکسال پیش این صفحه متولد شد و مهمتر از اون هجده سال پیش تو به دنیا اومدی!
نمیدونم چی بگم تا همه اون چیزی که تو ذهن و قلبم میگذره رو راحت بیان کنم. فقط میتونم بگم از داشتنت خوشحالم.
شاید این صفحه بیانگر کامل زندگی ما نباشه که واقعا هم اینجوریه اما یه دریچه هرچند کوچیکی شده برای پیوند با دوستای فضای مجازی. دوستهایی که حافظه شون هم از من قوی تره!
البته بماند که فاجعه کنکور که یه روزی خیر همه ما رو گرفته و خواهد گرفت خیلی چیزهای ما رو عقب انداخته و مثل یه دیوار بلند بینمونو یه فاصله یخی انداخته اما باید سعی بکنیم با نفسهامون که از عمق وجودمون بر میاد این یخو آب بکنیم. اگه موفق بشیم سربلند تر هستیم و اگه نه شاید حکمتی توش باشه!
زندگی رو مبارزه میدونم بخصوص در برابر مشکلات و خوشحالم همین اول کار باهاش روبه رو شدم. مشکل برای من فاجعه نیست و عینه خیره! سعی میکنم خودمو خوب آب بندی کنم تا وقتی جدی وارد فاز زندگی شدم به روغن سوزی و ریپ زدن نیفتم! (توجه برای تازه کارها: دور موتور در دوران آب بندی نباید بیشتر از سه هزار باشه!!)
آخر این نوشته میخوام چندتا کلمه بگم تا یه فتو رمان کوچیک باشه برای من و تو:
رنو ٬ نوقی٬ قوچی٬ آلفرد
دوس دارم حد اقل سال دیگه این موقع زودتر برسه!